داستان ها و حکایت های کوتاه

داستانهای جالب و حکایات خواندنی

داستان ها و حکایت های کوتاه

داستانهای جالب و حکایات خواندنی

اگر کریستوف کلمب مجرد نبود

  

اگر کریستوف کلمب ازدواج کرده بود٬ ممکن بود هیچگاه قاره امریکا را کشف نکند٬ چون بجای

برنامه ریزی و تمرکز در مورد یک چنین سفر ماجراجویانه ای٬ باید وقتش را به جواب دادن به

همسرش٬ در مورد سوالات ذیل می گذراند:

- کجا داری میری؟

- با کی؟

- واسه چی؟

- چطوری دارین می رین؟

- کشف چی؟

- چرا فقط تو؟

- تا تو برگردی من چیکار کنم؟ !

- می تونم منم باهات بیام؟!

- کِی برمی گردی؟

- برای شام خونه ای دیگه؟ !

- واسم چی میاری؟

- تو عمدا این برنامه رو بدون من ریختی٬ اینطور نیست؟ !

- جواب منو بده؟

- من می خوام برم خونه مامانم !

- من می خوام تو منو اونجا برسونی !

- دیگه هیچوقت به این خونه برنمی گردم!

- منظورت چیه "اوکی"؟ !

- چرا جلوم رو نمی گیری؟!

- من اصلا نمی فهمم این کشف درباره چی هست؟

- تو همیشه اینجوری رفتار می کنی !

- آخرین بار هم همین کار رو کردی !

- می بینم این روزها داری یه کارهایی می کنی !

- من هنوز نمی فهمم٬ مگه چیز دیگه ایی هم برای کشف کردن مونده !

.

.

.

.

ظاهرا در مورد این یک موضوع٬ تمام فرهنگها به طرز وحشتناکی با هم وجه مشترک دارند.

خوب شد کریستوف کلمب مجرد بود...!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد