داستان ها و حکایت های کوتاه

داستانهای جالب و حکایات خواندنی

داستان ها و حکایت های کوتاه

داستانهای جالب و حکایات خواندنی

فقر

فقر  همه جا سر میکشد ...
فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی  هم  نیست ...
فقر ، چیزی را  " نداشتن " است ، ولی  ، آن چیز پول نیست ، طلا و غذا نیست  ...
فقر  ،  همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند ...
فقر ،  تیغه های برنده ماشین بازیافت است ،‌ که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ...
فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند ...
فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود ...
فقر ،  همه جا سر میکشد ...
فقر ، شب را " بی غذا  " سر کردن نیست ..
فقر ، روز را  " بی اندیشه"   سر کردن است
          دکتر شریعتی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد