داستان ها و حکایت های کوتاه

داستانهای جالب و حکایات خواندنی

داستان ها و حکایت های کوتاه

داستانهای جالب و حکایات خواندنی

لنگه کفش

پیرمردی سوار بر قطار به مسافرت می رفت
به علت بی توجهی یک لنگه کفش ورزشی وی از پنجره قطار بیرون افتاد
مسافران دیگر برای پیرمرد تاسف می خوردند
ولی پیرمرد بی درنگ ...

لنگه ی دیگر کفشش را هم بیرون انداخت
همه تعجب کردند
پیرمرد گفت که یک لنگه کفش نو برایم بی مصرف می شود ولی اگر کسی یک جفت کفش نو بیابد، چه قدر خوشحال خواهد شد

نظرات 1 + ارسال نظر
Get VPN سه‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 06:03 ب.ظ http://www.getvpn.blogfa.com

سلام دوست من . وبلاگ فوق العاده ای داری . چند ثانیه بیشتر وقتت رو نمگیرم : از فیلتر بودن سایت های مختلف خسته شدی ؟ یوتیوب واست فیلتره ؟ فیس بوک واست باز نمیشه ؟ توی گوگل به عنوان یک کاربر تحریم شده شناخته میشی ؟ به شما استفاده از سرویس "وی پی ان" رو معرفی میکنم . برای دریافت اطلاعات بیشتر به وبلاگ من سر بزنید . موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد